عذرخواهی برای اشتباه در بی‌بی‌سی فارسی

  • صادق صبا
  • بی بی سی

در برنامه پرگار دو هفته پیش (دوشنبه اول ژوئن- یازده خرداد) یکی از شرکت‌کنندگان در برنامه مطالبی علیه آقای اکبر گنجی بیان کرد که پخش آن با اعتراض ایشان روبرو شد. به همین دلیل ما در برنامه دیدبان روز جمعه ۱۲ ژوئن اعتراض آقای گنجی را پخش کردیم و من از ایشان رسما عذرخواهی کردم.

ما معیارهای ارزشمند و مهمی برای خود تعیین کرده‌ایم و همکاران من کوشش زیادی به کار می‌برند که با دقت این معیارها را رعایت کنند و به همین دلیل چنین اشتباهاتی در بی‌بی‌سی فارسی بسیار اندک است. بنابراین وقتی که به رغم همه تلاش‌ها اشتباهی رخ می‌دهد باید صریح و بدون اما و اگر عذر خواهی کرد.

در اینجا متن کامل اعتراض آقای گنجی به بی‌بی‌سی و همچنین متن عذر خواهی من از ایشان را که در برنامه دیدبان بیان کردم برای اطلاع آن گروه از مخاطبان بی‌بی‌سی که این برنامه را ندیده اند منتشر می‌کنیم:

_____________

شکنجه و جنایت علیه بشریت: دشنام یا اتهام؟

بی‌بی‌سی پیوسته بر آن بوده است که رسانه‌ای حرفه ای است که اخلاق رسانه‌ای و بی طرفی را رعایت می کند. اما با کمال تأسف در برنامه ۱۱ خرداد ماه پرگار تحت عنوان "براندازی" بدترین دروغ‌ها و تهمت‌ها علیه من بیان شد. در این برنامه سه اتهام بزرگ به من وارد آمد. گفته شد:

- گنجی آمر شکنجه و حتی

- "عامل شکنجه" بوده و از آن مهم‌تر٬ مرتکب

- "جنایت علیه بشریت" شده است.

آیا عدم توجه به معنای حقوقی جرم بزرگ "جنایت علیه بشریت" و تبدیل آن به دشنامی علیه مخالفان اخلاقاً موجه است؟ آیا مجری برنامه نباید این پرسش را طرح می کرد که این مفاهیم به عنوان اصطلاحات حقوقی به کار می روند یا دشنام؟ اگر هدف معنای حقوقی این مفاهیم بود، آیا نمی بایست برای اتهامات درخواست سند و مدرک کرده و در صورت عدم وجود مدرک، تهمت ها پس گرفته شود، آن هم در جایی که متهم حضور و امکان دفاع ندارد.

اگر سخن ایراد شده در ردیف سایر هتاکی های عادت شده بود نیازی به پاسخ من نبود که عرصه سیاست ما مملو است از فحاشی‌٬ و کسی که از موضع "روشنفکر قلمرو عمومی" به تحلیل و نقد قدرت سیاسی می پردازد، خود را برای این دشنام‌ها آماده می کند. اما بروشنی پیداست که این‌‌ها فقط دشنام نبود: اتهام بود٬ اتهامی بس سنگین و ناروا که برای آن در کشوری مثل‌ آمریکا مجازاتش می‌تواند اعدام باشد و در اروپا حبس ابد.

سبب این اتهام‌ها هم برای من روشن است. تهمت‌گران به غلط فکر می‌کنند مبارزانی که برای دموکراسی در ایران روش‌های غیر خشونت آمیز را تجویز می‌کنند٬ سد راه آنان هستند. به همین دلیل حتی وقتی ناگزیر باشند از اتهام آمر و عامل شکنجه و جنایت علیه بشریت کوتاه بیایند٬‌‌ خواهند گفت امثال گنجی‌ها عامل رژیم‌اند. در واقع کسانی را که مخالف روش های خشونت آمیز مبارزه و حمله نظامی به ایران به بهانه‌‌های مختلف باشند٬ متهم به دفاع از جمهوری اسلامی می‌کنند. در صورتی که مبارزه غیرخشونت آمیز محصول تجربه خونبار انقلاب ایران و رویدادهای منطقه است.

با همین حرف‌ها و برای بردن دموکراسی به کشورهای زیر یوغ دیکتاتوری بود که خاورمیانه منطقه‌ای کلنگی شد. افغانستان و عراق و لیبی و سوریه و یمن به روز سیاه نشستند. اگر با این وقایع مسوولانه برخورد شود٬‌ و تجربه های خونباری که ده‌ها میلیون انسان را کشته و زخمی و آواره کرده، در نظر گرفته شود٬ آن وقت در قبال خطرات عظیمی که در اثر نابخردیهای جمهوری اسلامی و اتحادهای منطقه ای موجودیت ایران و ایرانیان را تهدید می کند، تصدیق این سخن سخت نخواهد بود که بهترین و کم هزینه ترین شیوه مبارزه برای گذار به نظام دموکراتیک ملتزم به آزادی و حقوق بشر، مبارزه غیر خشونت آمیز است.

صدها تن از معتقدان به مبارزه مسالمت آمیز در جمهوری اسلامی سال ها زندانی شده و زندانی هستند. یکی از بزرگترین موانع کلنگی شدن ایران، همین مبارزه غیرخشونت آمیز مبارزان داخل کشور به شمار می رود که- به رغم آن که بسیارشان همچنان در زندان هستند- خوشبختانه دارای پایگاه اجتماعی قوی بوده و هستند. مخالفان این طیف می خواهند با تبلیغات مداوم، ترور شخصیت٬ و تهمت های بزرگ این سرمایه اجتماعی را بدنام ساخته، به حاشیه برانند و بر باد دهند تا موانع سوریه ای شدن ایران مرتفع شوند. این جاست که معنای اتهاماتی چون آمر و عامل شکنجه بودن و مرتکب جنایت علیه بشریت شدن به گنجی معلوم می‌‌شود.

آنان که مشی مبارزه غیر خشونت آمیز را دنبال می کنند، در عمل مانع آن نبوده و نیستند که افراد یا گروه هایی اسلحه به دست گرفته و به عنوان گروه های پیشکام و پیشتاز با جمهوری اسلامی بجنگند تا شاید موفق شوند با کشتن و کشته شدن، جامعه را به "وضعیت انقلابی" سوق دهند. اما نمی توان در لندن و لس آنجلس و ژنو و پاریس نشست و به مبارزان داخل کشور که هزینه های سنگین متقبل شده اند تاخت و آنان را مقصر عدم مبارزه مسلحانه خود برای سرنگونی رژیم قلمداد کرد.

ممکن است دروغگویی و تهمت زنی و دشنام دهی مبارزه سیاسی قلمداد شود. بی‌بی‌سی هم شاید انتشار نظراتی چون ناگزیر بودن تجزیه ایران و ضرورت حمله نظامی به ایران را طرح دیدگاه های متفاوت قلمداد کند. اما آیا ترور شخصیت دموکراسی خواهان معتقد به مبارزه غیر خشونت آمیز با اتهام هایی چون "آمر و عامل شکنجه"، "دستور دهنده قتل های زنجیره ای" و مرتکب "جنایت علیه بشریت" هم طرح دیدگاه های متفاوت به شمار می رود؟

من فکر می کنم کمترین وظیفه اخلاقی و حقوق بشری حکم می کند که اگر بی‌بی‌سی مدارکی برای این گونه اتهام های بزرگ در دست دارد، آنها را منتشر سازد. در غیر این صورت، لازم است برای انتشار دروغ ها و تهمت های بزرگ به معتقدان مبارزه غیر خشونت آمیز برای گذار به دموکراسی، رسماً عذرخواهی کند.

اکبر گنجی

_________________________

پاسخ من در برنامه دیدبان:

"من فکر کنم آقای گنجی حق دارد. در آن برنامه اشتباهی صورت گرفته، بینندگان ما می دانند ما دقت بسیار زیادی می کنیم که به کسی اتهام وارد نشود. به خصوص اگر آن کس در برنامه نباشد که از خودش دفاع بکند. ولی متأسفانه این مطالب پخش شد بدون این که آقای گنجی آنجا حضور داشته باشد و من از آقای گنجی به دلیل این که مطالبی علیه ایشان گفته شد و در آن برنامه حضور نداشت که از خودش دفاع بکند عذر می خواهم و خوشحالم که حالا فرصتی شد که ایشان از خودشان دفاع بکند".