یک محاسبه: حذف 'یزدی، جنتی و مصباح' از خبرگان چگونه ممکن است؟

  • حسین باستانی
  • بی‌بی‌سی

در هفته های اخیر، فراخوانی در شبکه های مجازی به جریان افتاده که موضوع آن، تلاش برای رای نیاوردن محمد یزدی، احمد جنتی و محمدتقی مصباح یزدی در انتخابات مجلس خبرگان است.

این فراخوان، در قالب دعوت از رای دهندگان در تهران به رای دادن به ۱۶ نفر "غیر از" آقایان یزدی، جنتی و مصباح بوده تا با کاهش آرای آنها در مقایسه با رقبا، امکان حذفشان از فهرست نهایی ۱۶ منتخب تهران میسر شود. اما تحقق چنین هدفی، فارغ از ارزش گذاری در مورد "خوب" یا "بد" بودن آن، و گذشته از اینکه به لحاظ سیاسی هم ممکن باشد یا نه، به لحاظ ریاضی تا چه حد ممکن است؟

برای داشتن تصویری کلی از "جنس" اتفاقات عددی لازم برای حذف این سه کاندیدای بانفوذ از فهرست منتخبان استان تهران، بی مناسبت نیست در ابتدا فرضی منطقی را در نظر بگیریم: اینکه اگر قرار بود در انتخابات خبرگان قبلی (آذر ۱۳۸۵) همین کار انجام شود، به چه شرایطی نیاز بود؟

در انتخابات قبلی مجلس خبرگان رهبری، اکبر هاشمی رفسنجانی با ۱ میلیون و ۵۶۴ هزار رای منتخب اول تهران شد و محمد یزدی، احمد جنتی و محمدتقی مصباح یزدی با (به ترتیب) ۹۷۰ هزار، ۹۲۹ هزار و ۸۸۰ هزار رای، و از قضا پشت سر یکدیگر، در جایگاه‌های چهارم تا ششم قرار گرفتند. آخرین (شانزدهمین) نماینده منتخب تهران هم، محمدحسن مرعشی با ۵۱۸ هزار رای بود که بعد از او، نوبت به نمایندگان رتبه های ۱۷، ۱۸ و ۱۹ با کمتر از ۵۰۰ هزار رای می رسید.

این اعداد به آن معنا بودند که اگر در انتخابات ۱۳۸۵، حدود نیم میلیون نفر دیگر به ۱۶ رقیب اصلی آقایان یزدی، جنتی و مصباح (فارغ از ترتیب نوشتن اسامی آنها در برگه های رای) رای می دادند، این سه نفر امکان ورود به مجلس خبرگان را نداشتند. در آن صورت، کاندیدای رتبه ۱۷ با آرای حدودا ۱ میلیونی، بالاتر از محمد یزدی قرار می گرفت و به همین ترتیب، کاندیداهای رتبه های ۱۸ و ۱۹ هم بالاتر از احمد جنتی و محمدتقی مصباح یزدی می‌ایستادند.

تعداد واجدان شرایط رای دادن در انتخابات خبرگان ۱۳۸۵، حدود ۴۶.۵ میلیون نفر بوده که در انتخابات امسال، به حدود ۵۴.۹ میلیون افزایش یافته و درواقع، ۱.۱۸ برابر شده است. شرایط برگزاری انتخابات امسال با سال ۱۳۸۵ تفاوت کرده، اما اگر فرض را بر ثابت ماندن تقریبی شرایط بگذاریم، فاصله آرای آقایان یزدی، جنتی و مصباح با نفرات ۱۷ تا ۱۹ فهرست منتخبان حدود ۵۰۰ هزار بوده، در انتخابات امسال، با توجه به ۱.۱۸ برابر شدن واجدان شرایط، "فاصله معادل" آن حدودا ۶۰۰ هزار نفر خواهد بود.

مدل انتخابات ۱۳۹۲

اما گذشته از تخمین های به دست آمده از مدل انتخابات قبلی مجلس خبرگان، در انتخابات امسال حذف کاندیداهایی چون محمد یزدی، احمد جنتی و محمدتقی مصباح یزدی تا چه حد برای مخالفان آنها عملی خواهد بود؟

به لحاظ زمانی، نزدیک ترین رای گیری به انتخابات خبرگان ۱۳۹۴، انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ بوده و بر همین مبنا، ممکن است بتوان از ترکیب آرای به دست آمده در آن انتخابات، برای ارائه نوعی تخمین نسبی در مورد ترکیب آرای انتخابات امسال استفاده کرد.

در انتخابات ۱۳۹۲، در استان تهران ۲ میلیون و ۳۸۶ هزار نفر به حسن روحانی را دادند که می توان حدس زد رای دهندگان به فهرست مورد حمایت رئیس دولت یازدهم و اکبر هاشمی رفسنجانی در انتخابات امسال خبرگان هم، افرادی از نوع همان رای دهندگان باشند.

در آن انتخابات، همچنین در استان تهران ۵۵۰ هزار نفر به سعید جلیلی و ۱ میلیون و ۲۶۶ هزار نفر به محمدباقر قالیباف رای دادند که قاعدتا، قریب به همه رای دهندگان به آقای جلیلی و اکثر رای دهندگان به آقای قالیباف، در انتخابات امسال به محمد یزدی، احمد جنتی و محمدتقی مصباح یزدی رای خواهند داد (در انتخابات ۱۳۹۲، حدود ۷۰۰ هزار نفر هم به علی اکبر ولایتی، محسن رضایی و محمد غرضی رای دادند که ممکن است اکثریت آنها، در رویارویی میان دو قطب رفسنجانی-روحانی و یزدی-جنتی-مصباح، گرایش قطعی به یکی از طرفین نداشته باشند).

فضای سیاسی ایران و تعداد واجدان شرایط رای دادن، نسبت به زمان انتخابات ۱۳۹۲ تقاوت هایی کرده است. اما اگر پراکندگی آرای آن انتخابات را، مدلی تقریبی از گرایش احتمالی رای دهندگان استان تهران در سال ۱۳۹۴ در نظر بگیریم، می شود برای سادگی فرض کرد که ۲ میلیون و ۳۸۶ هزار رای دهنده به حسن روحانی، در انتخابات خبرگان به فهرست رفسنجانی-روحانی متمایل‌ باشند و ۱ میلیون و ۸۱۶ هزار نفر رای دهنده به سعید جلیلی و محمدباقر قالیباف، به فهرست یزدی-جنتی-مصباح رای بدهند.

به عبارت دیگر، مطابق این مدل، رای دهندگان به فهرست رفسنجانی-روحانی ، بیش از نیم میلیون نفر از رای دهندگان به فهرست یزدی-جنتی-مصباح بیشتر هستند. در چنین شرایطی اگر حامیان رئیس جمهور فعلی در انتخابات خبرگان پیش رو، به طور هماهنگ به ۱۶ نفر رقیب آقایان یزدی، جنتی و مصباح رای بدهند، به راحتی امکان راندن آنها به جایگاه های ۱۷ به پایین فهرست منتخبان استان تهران را خواهند داشت.

البته طبیعتا انتظار رای دادن یکپارچه هواداران فهرست رفسنجانی-روحانی به فهرستی از ۱۶ کاندیدای رقیب محمد یزدی، احمد جنتی و محمدتقی مصباح یزدی (که شامل کاندیداهای به شدت محافظه کار نیز می شود) واقع بینانه نیست.

اما باید توجه داشت که در جانب مقابل نیز، اکثریت قاطع رای دهندگان به آقایان یزدی، جنتی و مصباح، در کنار آنها به سایر اصولگرایان رای خواهند داد. رفتاری که اگرچه در حالت عادی اتفاق مهمی نیست، ولی در شرایطی که نسبت بالایی از رای دهندگان طیف مقابل در صدد حذف این سه نفر با رای دادن به رقبایشان باشند، به حذف آنها (از طریق افزایش آرای رقبا) کمک خواهد کرد. به بیان ساده تر در این صورت، هر رای دهنده اصولگرایی که در فهرست خود علاوه بر آنها نام کسان دیگری را هم بنویسد، بدون آنکه خود بداند به حذف این سه روحانی در فهرست نهایی منتخبان تهران کمک کرده است.

در نهایت، این واقعیت نیز قابل چشم پوشی نیست که فارغ از آنکه هواداران فهرست رفسنجانی-روحانی به کدام افراد مشخص رای بدهند یا ندهند، انتظار رای دادن یکپارچه آنان به "۱۶ کاندیدا"، در شرایطی که اغلب رای دهندگان تهرانی معمولا اسامی کمتر از ۱۶ نفر را در برگه های رای می نویسند، نیاز به میزانی نامعمول از هماهنگی میان رای دهندگان دارد.

با وجود این، تجربیاتی مانند انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲، نشان می دهد که دستیابی به سطوح "نامعمول" هماهنگی انتخاباتی در ایران، بی سابقه نیست.

در آن انتخابات، یکی از دو کاندیدای نزدیک به اصلاح طلبان، محمدرضا عارف، تنها ۴ روز پیش از روز رای گیری به نفع کاندیدای دیگر، حسن روحانی، کناره گیری کرد. این در شرایطی بود که بسیاری از ناظران، تصور می کردند در فرصت کوتاه باقی مانده تا روز رای گیری و با توجه به دسترسی بسیار محدود اصلاح طلبان به رسانه هایی چون صدا و سیما، ممکن است بسیاری از رای دهندگان حتی متوجه انصراف آقای عارف نشوند و همچنان به او رای بدهند.

این در حالی بود که در روز انتخابات، تعداد آرای باطله تفاوت معنی داری با میانگین آرای باطله در انتخابات های قبلی ایران نداشت، که نشان دهنده میزانی غیرمنتظره از هماهنگی میان رای دهندگان متمایل به اصلاح طلبان از طریق شبکه های اجتماعی سنتی و جدید بود. فرایندی که در نهایت، به پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم منجر شد.

هماهنگ کردن رای دهندگان حامی فهرست رفسنجانی-روحانی برای نوشتن اسامی ۱۶ نامزد مشخص در برگه های رای ، البته دشوارتر از فعالیت انجام شده در چهار روز منتهی به انتخابات ۱۳۹۲ است.

با وجود این، توفیق در انجام چنین کاری، به لحاظ منطقی غیرممکن نخواهد بود.