یادی از پرویز منصوری؛ موسیقیدان و آموزگار موسیقی

  • محمود خوشنام
  • پژوهشگر موسیقی
پیکر پرویز منصوری از وین به تهران منتقل شد و در گورستان بهشت زهرا به خاک سپرده شد

منبع تصویر، ISNA

توضیح تصویر، پیکر پرویز منصوری از وین به تهران منتقل شد و در گورستان بهشت زهرا به خاک سپرده شد

پرویز منصوری، موسیقی دان و استاد با سابقه هنرستان عالی موسیقی، در آخرین هفته آذر ماه امسال در سن هشتاد و هفت سالگی در شهر وین درگذشت. او در بحث و جدل میان سنت گرایان و نوآوران، نطرات ویژه خود را داشت.

از سر آغاز قرن جاری خورشیدی، علینقی وزیری کوشید شالوده ای نظری برای موسیقی ایران بنیاد کند و شاگردان خود را وادارد که در عرصه موسیقی نظری و موسیقی عملی یکسان و همزمان کار و اندیشه کنند. به باور او دانش موسیقی و به خصوص آشنائی با مبانی موسیقی بین المللی، چشم انداز گسترده تری را پیش روی هنرمندان می گشاید و ذهن و اندیشه آنان را برای ایجاد تحول در موسیقی ملی آماده می سازد. همین کوشش ها بود که راه رشد موسیقی پیشرو را در ایران هموار کرد.

از آن پس حتی بسیاری از موسیقی دانان سنتی ضرورت ایجاد دگرگونی را در موسیقی ایران پذیرفتند و اختلافی اگر بوده و هست، بر سر شیوه های دگرگونی است.

نظریه دانان جامعه موسیقی ایران سال هاست که بررسی چگونگی همین شیوه ها را در دستور کار خود قرار داده اند و پرویز منصوری یکی از آنها بود.

زندگی

پرویز منصوری نه در خردسالی و نوجوانی، که در میانه سال های جوانی توانسته بود به طور جدی به موسیقی روی آورد، اگر چه از نوجوانی با ویولن و نواختن آن آشنا شده بود.

او در سال ۱۳۰۳ در شهر همدان زاده شد، تحصیلات ابتدائی و نیمی از متوسطه را در تهران گذرانیده و به سبب انتقال پدر به اصفهان، دو سال آخر دبیرستان را در آن شهر به سر آورد.

در سال ۱۳۲۷ در بازگشت به تهران ابتدا در دانشکده پزشکی و بعد در رشته شیمی دانشکده علوم نام نوشت. ولی سرانجام علاقه روزافزون به موسیقی پای او را به هنرستان عالی موسیقی (کنسرواتوار تهران) باز کرد. پرویز منصوری در کلاس ویولن پذیرفته شد و آن دو رشته دانشگاهی را برای همیشه رها کرد.

در آن زمان دو تن از موسیقیدانان ایرانی، حسین ناصحی و ثمین باغچه بان که از سفر تحصیلی خود به آنکارا بازگشته بودند، برای نخستین بار رشته آهنگسازی را در هنرستان بنیاد کردند. پرویز منصوری از آن پس رشته تحصیلی خود را تغییر داد و نزد حسین ناصحی به فراگیری آهنگسازی پرداخت.

او پس از ناصحی، نزد هایمو تویبر، موسیقیدان اتریشی که به استخدام هنرستان درآمده بود، فراگیری های خود را ادامه داد. آشنائی با هایمو تویبر نقطه عطفی در زندگی منصوری به وجود آورد و فکر سفر به اتریش، برای ادامه تحصیل در آکادمی موسیقی وین را در ذهن او پدید آورد. استاد اصلی او در آکادمی، آهنگساز معروف اتریشی، هانس یلینک بود.

پرویز منصوری در سال ۱۳۴۹ تحصیلات خود را به پایان برد و به ایران بازگشت. ولی به دلیل وابستگی به آرمان های ممنوع سیاسیٓ سال های دراز بیکار ماند و فقط چند سالی پیش از انقلاب اسلامی توانست به تدریس تئوری و فرم موسیقی در هنرستان و در دانشکده هنرهای زیبای تهران بپردازد.

منصوری چند سالی پس از انقلاب دوباره به اتریش رفت و تصمیم گرفت اقامت دائمی را در وین داشته باشد و در صورت لزوم و امکان تدریس و انتشار هر چند سال یکبار به تهران سفر کند.

نقش پذیرندگان

پرویز منصوری از آن گروه موسیقیدانان ایرانی بود که ایجاد دگرگونی در موسیقی ایران را از ضرورت های زمانه می دانست ولی در عین حال از پذیرش راه و روش های دگرگونی، جانبدار تامل و سخت گیری بود. او چند سال پیش در گفت و گو با نگارنده گفت: "با آن که تکرار از نظر فرم از شگردهای اصلی موسیقی نویسی است ولی به هر حال آن هم حد و مرزی دارد. تکرار متوالی به همان فرمی هم که از تکرار شکل گرفته آسیب می رساند. هنرمندان پیشکسوت سنتی هم خودشان این نکته را دریافته بودند که به سراغ پیش درآمد و چهار مضراب و رنگ رفته اند. ولی تکرار همین چهار مضراب ها و رنگ های شبیه و یکسان نیز پس از مدتی جزئی از فرم ثابت موسیقی شده است."

منصوری گفت: "این موسیقی سنتی که مرتب اجرا می شود واقعا مناسب این زمانه نیست و از تحولات روزگار عقب مانده است. البته می توان از نقش مخاطبان نیز که "پذیرندگان" این موسیقی هستند سخن گفت. چون استقبال پر شور آن ها هم در عقب ماندن موسیقی سنتی تاثیر قطعی دارد. ولی این جمع پذیرنده موسیقی پیشرفته را به همان میزان موسیقی سنتی در اختیار ندارد. پس انتخابی در کار نیست. در واقع دستگاه های پخش کننده به طور مصنوعی مردم را یعنی جمع پذیرنده موسیقی را عقب نگاه می دارند تا جز همین موسیقی سنتی را نپسندند و نیاز به آثار پیشرفته را احساس نکنند."

با این همه به گفته منصوری اگر هم جمع پذیرنده به سوی موسیقی پیشرو گرایش پیدا کند، قواعد و شگردهای آهنگسازی پیشرو باید از درون همین موسیقی سنتی خودمان کشف شود.

منصوری از استادان باسابقه موسیقی بود و می گفت: "کتابهای من شاگردان را فراری نمی دهند."
توضیح تصویر، منصوری از استادان باسابقه موسیقی بود و می گفت: "کتابهای من شاگردان را فراری نمی دهند."

پرویز منصوری بر این باور بود که هارمونی غربی با ساختار موسیقی ایرانی سازگار نیست. به نظر او باید کار را از همان جائی شروع می کردیم که موسیقیدانان قرون وسطای اروپا آغاز کردند. از همان شیوه کار کردن روی "آوازهای گرگورین"، همان کنترپوان های ساده. دلیلش هم این است که در موسیقی ایران و برای ذهن و احساس جمع شنوندگان ایرانی، ملودی اهمیت ویژه دارد. یعنی موسیقی ایران همیشه روی "سطح" ایستاده و خود را درگیر "عمق" نساخته است و ملودی چون درگیر عمق نشده، بیش از هر چیز دیگر جلوه می کند. پس می توان برای چند صدائی کردن این موسیقی ملودی های جلوه گر را با یکدیگر بیامیزیم، یعنی از روش کنترپوان بهره بگیریم.

اول گوشه هائی را از یک مقام به صورت افقی با هم ترکیب کنیم و بعد گوشه هائی را از مقام های مختلف البته با وقت کافی در ملایمت با آن همراه سازیم. به این ترتیب نقش ملودی سر جای خود باقی می ماند ولی ترکیبات تازه موسیقی ما را از ملال و یکنواختی به در می آورد. بعدها می شود تجربه های مختلف را در این زمینه کنار هم گذاشت و با دقت و وسواس علمی قانونی واحد برای ترکیبات به وجود آورد.

شبیه به شوخی

پرویز منصوری حذف صدای زن را از برنامه های موسیقی، از انقلاب ایران به این سو، مضحک و نادرست می نامید. او می گفت: "مثل این است که شستی های دست راست پیانو را از کار بیندازند! اگر کسی از صدای زن تحریک می شود، این مشکل خود اوست و اوست که باید خودش را معالجه کند!"

منصوری می گفت: "با تمام این محدودیت ها اگر موسیقیدانان، دانش و بینش هنری را توامان داشته باشند می توانند آثاری بیافرینند که هم با زمانه همراه باشد، هم واپسگرایان را سر جای خود بنشاند و هم جمع شنوندگان را به پذیرش موسیقی نو ترغیب کنند. اشکال آن جاست که تعداد موسیقیدانان فرهیخته و نوآفرین ما بسیار اندک است و این نیز بر می گردد به شیوه های آموزش و پرورش موسیقی."

منصوری از وضع هنرستان ها انتقاد می کرد. می گفت: "شیوه‌های تدریس نادرست است و معلم های قدیمی یا از کشور رفته‌اند و یا خانه نشین شده‌اند. در چنین شرایطی روشن است که آموزش موسیقی بیشتر به شوخی شباهت پیدا می کند!"

پرویز منصوری نویسنده خوبی نیز بود. مقالات بی شماری از او در مجلات "موسیقی" "موزیک ایران" و "ماهنامه رودکی" انتشار یافته که عمدتا نطرات او را درباره موسیقی ایران و آینده آن در بر دارد. شماری از مقالات تالیفی و ترجمه‌ای او به صورت کتاب نیز به بازار آمده است.

او در توصیف کتاب های خود می گفت: "حداقل حسن آن‌ها در این است که خیلی خوش اخلاقند. عبوس و اخمو نیستند و شاگردان را فراری نمی دهند. من چون خودم شاگرد کم استعدادی بوده‌ام، کتاب هایم را به گونه‌ای نوشته‌ام که شاگردان کم استعداد نیز آنها را بفهمند!"