من «محافظ واقعی» ویتنی هیوستون بودم

منبع تصویر، DAVID ROBERTS / COURTESY OF CHICAGO REVIEW PRESS
- نویسنده, نیکولا برایان
- شغل, بیبیسی
ویتنی هیوستون یکی از تحسین شدهترین خوانندگان نسل خود بود، اما وقتی از دیوید رابرتز خواسته شد محافظ او شود، چندان تحت تاثیر شهرت او قرار نگرفت.
او به یاد میآورد: «گفتم ویتنی هیوستون؟ کی هست؟»
این افسر سابق پلیس که بعدها به یک محافظ حرفهای تبدیل شد، شش سال از زندگیاش را صرف محافظت از این ستاره کرد و او را در تورهای جهانی همراهی میکرد.
دیوید رابرتز معتقد است که او الهامبخش ساخت فیلم بادیگارد (محافظ) محصول ۱۹۹۲ با بازی ویتنی هیوستون و کوین کاستنر بوده است.
رابرتز ۷۲ ساله در حالی که از خانهاش در پام بیچ فلوریدا مصاحبه میکرد، گفت: «این تجربه واقعا چشمم را باز کرد. در نظر داشته باشید که من از یک جامعه روستایی در شبهجزیره لین در شمال ولز آمدهام، و حالا من در حال سفر به سراسر جهان هستم، آن هم با یکی از مشهورترین افراد جهان. بنابراین این تجربه بسیار جالبی بود.».
۲۵ سال پس از همکاری با ویتنی هیوستون، او کتابی درباره زمانی که با این ستاره گذراند، نوشته است. ویتنی هیوستون در سال ۲۰۱۲ در سن ۴۸ سالگی درگذشت.

منبع تصویر، Getty Images
دیوید رابرتز در سال ۱۹۶۸ به پلیس نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا پیوست و در ایرلند شمالی خدمت کرد. سپس در سال ۱۹۷۲ به استخدام اداره پلیس ولز شمالی درآمد و در نهایت به پلیس متروپولیتن لندن منتقل شد.
او در سال ۱۹۸۸ با درجه گروهبانی بازنشسته شد، در حالی که در بخش حفاظت از شخصیتهای عالیرتبه و مقامات دولتی خارجی خدمت میکرد.
او اولین بار در سال ۱۹۸۸، هنگامی که برای بخش حفاظت سفارت آمریکا در لندن کار میکرد، با ویتنی هیوستون ملاقات کرد. خانم هیوستون در آن زمان برای اجرای برنامه به بریتانیا سفر کرده بود.
دیوید رابرتز این خواننده معروف را بهعنوان «یک بانوی جوان بسیار باوقار، تحصیلکرده، باهوش و خجالتی» به یاد میآورد.
او گفت: «من بهشدت تحت تاثیر قرار گرفتم. زیبایی او فوقالعاده بود، حتی بعد از یک پرواز طولانی از نیویورک به لندن و خستگی ناشی از آن هم فوقالعاده زیبا بود.»
پیش از این ملاقات، دختر دیوید رابرتز او را با حرفه و زندگی ویتنی هیوستون آشنا کرده بود و او چند نسخه از موسیقیهای ویتنی را خریده بود.
رابرتز گفت: «ویتنی هیوستون صدایی فرشتهگونه داشت.»

منبع تصویر، Getty Images
دیوید رابرتز و ویتنی هیوستون از همان ابتدا رابطه خوبی با هم برقرار کردند.
قرارداد اولیه او سه ماهه بود، اما بعدا از او خواسته شد مدیر امنیتی تور کنسرت آسیای شرقی ویتنی شود.
او میگوید: «با وجود شهرت و هواداران زیاد، مراقبت از او از آن چیزی که تصور میکردم، آسانتر بود.»
دیوید رابرتز میگوید که ویتنی هیوستون در تورها بیشتر وقتش را در اتاق هتل به صحبت با کمدین معروف ادی مورفی میگذراند که در آن زمان دوست پسرش بود.
او گفت: «ادی در خارج از صحنه همان قدر بامزه است که روی صحنه. مرد بسیار خوبی است.»
دیوید رابرتز بعدها شاهد روابط پرتنش ویتنی هیوستون با بابی براون بود؛ خوانندهای که در سال ۱۹۹۲ با او ازدواج کرده بود. این زوج ۱۵ سال در کنار هم زندگی کردند.
او گفت: «برای من شگفتآور است که این رابطه این قدر دوام آورد. در واقع روز عروسی تمام افرادی که وظیفه حفاظت از این مراسم را برعهده داشتند، گفتند: بسیار خوب بچهها، سال آینده برای جشن طلاق اینجا خواهیم بود. واقعا فکر نمیکردیم دوام بیاورد، اما او همه ما را شگفتزده کرد.»

منبع تصویر، Getty Images
دیوید رابرتز درباره رابطه خودش با این ستاره بزرگ، میگوید که او را تا حدی میشناخت که دیگر نیازی به صحبت با هم در مکانهای عمومی نداشتند.
او میگوید: «من به او نگاه میکردم و میدانستم به چه فکر میکند و چه میخواهد، یا اگر در میان جمعیت بودیم، پشت کتم را میکشید و این کار به من میفهماند که باید برویم.»
او گفت: «همیشه بین محافظ و فرد تحت حفاظت یک نوع همافزایی وجود دارد.»
او در هتلها ویتنی هیوستون را با نام ریچل مارون ثبت نام میکرد که نام شخصیت او در فیلم بادیگارد بود.
اما تاکید کرد که همه چیز در فیلم دقیقا واقعی نیست. در فیلم، شخصیتهای کاستنر و هیوستون وارد یک رابطه عاشقانه میشوند، اما رابرتز گفت که رابطه او با ویتنی هیوستون «بیشتر شبیه یک عموی مهربان» بود.
وقتی از او پرسیده شد آیا حاضر بود برای ویتنی جان خود را بدهد، او قاطعانه گفت: «البته. اگر در ارزیابی تهدید یا مدیریت خطرات اشتباه میکردم، یا در آمادهسازی کوتاهی داشتم، آنگاه بله، هزینهاش را هم میدادم.»

منبع تصویر، Getty Images
و البته خطرات زیادی وجود داشت که باید ارزیابی میشد.
دیوید رابرتز میگوید که در طول تور کنسرت آسیای شرقی حدود ۵۰ نفر از طرفداران ویتنی هیوستون بهعنوان تهدید بالقوه در نظر گرفته شدند.
او توضیح داد: «طرفداران متعصب فقط خوشحال نمیشدند که او را ببینند یا در کنار او باشند. آنها چیزی یا تکهای از او را میخواستند، و این زمانی است که از دید من کمی آزاردهنده میشود.»
او ادامه داد: «یک نفر بود که حجم زیادی از یادداشتهای آشفته روانی را روی کاغذ توالت مینوشت و ارسال میکرد. یک مرد در استرالیا هم لباس زیر و جورابهای کثیفش را میفرستاد.»
او گفت که آن مرد نوشته بود که در یکی از کنسرتهای ویتنی هیوستون در سیدنی حضور خواهد داشت.
دیوید رابرتز در ادامه میگوید: «آن مرد شماره صندلی خود را به ما داده بود و اعلام کرده بود که وقتی ویتنی آهنگ پایانی خود، یعنی بزرگترین عشق را بخواند، روی صحنه میرود و ویتنی را برای ملاقات با مادرش در بهشت با خود میبرد.»
دیوید رابرتز توضیح داد که مرد توسط ماموران مخفی محاصره شده بود، اما کنسرت بدون هیچ مشکلی به پایان رسید.
او گفت: «او هیچ حرکتی نکرد، هیچ احساساتی نشان نداد. ویتنی اجرای خود را تمام کرد، مرد بلند شد، رفت و دیگر هرگز از او خبری نشد.»

منبع تصویر، Getty Images
این تجربه باعث شد دیوید رابرتز از خود بپرسد چرا جوانان زیادی به دنبال ستارهها و افراد مشهور هستند.
او گفت: «از همان ابتدا برای من کاملا واضح بود که این سطح از شهرت هزینه زیادی دارد.»
او افزود تنها زمانی که ویتنی هیوستون میتوانست نوعی از زندگی عادی داشته باشد، زمانی بود که با دوستان و خانوادهاش بود یا در اتاق هتلش به سر میبرد.
به گفته او «در غیر این صورت، هیچ چیز عادی نبود».
دیوید رابرتز گفت که سالهایی که او ویتنی هیوستون را در تورهای کنسرتش در سراسر جهان دنبال می کرد، برای خودش نیز هزینه داشت.
وقتی از او پرسیده شد آیا این هزینه شامل روابط شخصی خودش بوده است، او پاسخ داد: «شما باید از هر کدام از سه همسری که داشتم بپرسید، من کاملا مطمئن نیستم.»
کار دیوید رابرتز به طور ناگهانی در سال ۱۹۹۵ به پایان رسید.
او میگوید که در ۹ ماه آخر کارشان، او شاهد «زوال تدریجی اما آشکار» ویتنی هیوستون بود.
او گفت که هرگز لوازم مصرف مواد مخدر را ندیده بود، اما مکررا شاهد پریشانی عاطفی این خواننده بود.
او توضیح داد: «مشکلی وجود داشت که باید از سوی کسانی حل میشد که برای او اهمیت قائل بودند؛ نه فقط خانواده و دوستان، بلکه مدیرانی که میلیونها دلار از کار او درآمد کسب میکردند.»
دیوید رابرتز افزود: «اما نظر عمومی در آن زمان این بود که ویتنی هیوستون نمیتواند به مرکز ترک اعتیاد برود، چون این کار به شهرت و حرفه او آسیب میزد.»
او گفت که نگرانیهای خود را درباره اعتیاد خانم هیوستون مطرح کرده بود.
دیوید رابرتز به یاد میآورد که به او گفته شد: «خانم هیوستون تصمیم گرفته است دیگر به صورت بینالمللی سفر نکند، بنابراین به کسی با مهارتهای شما نیازی ندارد. اما اگر روزی تصمیم بگیرد دوباره تور کنسرت جهانی برگزار کند، با شما تماس خواهیم گرفت.»
دیوید رابرتز میگوید: «این پایان ماجرا بود. این در واقع ضربه نهایی بود، این همان گلولهای بود که به خاطرش حاضر شدم بخورم.»

منبع تصویر، Getty Images
در سال ۲۰۱۲، ویتنی هیوستون در حالی که تنها ۴۸ سال داشت، در اتاق خود در هتل بورلی هیلتون به دلیل خفگی تصادفی در وان حمام درگذشت که ناشی از مصرف کوکائین و بیماری قلبی بود.
دیوید رابرتز میگوید: «دردناک بود. وحشتناک بود.»
او میافزاید: «ابتدا از شوک اولیه عبور میکنید و سپس خشم بر شما غلبه میکند، چون نباید این اتفاق میافتاد.»
در سال ۲۰۱۵، بابی کریستینا براون، تنها دختر ویتنی و بابی براون، در وان حمام خانهاش در جورجیا بیهوش پیدا شد و شش ماه بعد درگذشت.
دیوید رابرتز به یاد میآورد که ویتنی هیوستون را دیده بود که با بابی کریستینا در آغوشش، از اتاق زایمان بیرون آمده بود. بعدها همان طور که بابی کریستینا رشد میکرد، دیوید رابرتز شاهد بازی کردن و بزرگ شدن او بود.
او میگوید: «تنها تسلی شما در این ماجرا این است که باور کنید او (ویتنی)، پدرش، مادرش و دخترش در جایی دوباره به هم پیوستهاند که دیگر هیچکس نمیتواند به آنها آسیب برساند.»
رابرتز گفت که کتاب «ویتنی: خاطرات محافظ او» را نوشته تا از خشمی که بعد از درگذشت هیوستون در او به جا مانده بود، رها شود.
او توضیح داد: «صنعت سرگرمی یک هیولا است. انتظاراتی دارد که غیرواقعیاند. دختری جوان، بیستساله یا کمی بیشتر را به شهرتی عظیم میرسانند و بعد از او انتظار دارند در پنج سال آینده ده آلبوم منتشر کند. اما زندگی عادی چه میشود؟ برای آن جایی باقی نمیماند.»
«میگویند شما بخشی از ماشین پولسازی ما هستید، و او هم دقیقا همین بود.»